خاوران
لغتنامه دهخدا
خاوران . [ وَ ] (اِ)مشرق . (برهان ) (شرفنامه ٔ منیری ). خاور :
هم از خاوران تا در باختر
ز کوه و بیابان و از خشک و تر.
بخفت و چو خورشید از خاوران
برآمد بسان رخ دلبران .
ذره ای کز عراق برخیزد
رشک خورشید خاوران باشد.
|| مغرب را نیز گویند. (از برهان قاطع).
هم از خاوران تا در باختر
ز کوه و بیابان و از خشک و تر.
بخفت و چو خورشید از خاوران
برآمد بسان رخ دلبران .
ذره ای کز عراق برخیزد
رشک خورشید خاوران باشد.
|| مغرب را نیز گویند. (از برهان قاطع).