خاسی
لغتنامه دهخدا
خاسی ٔ. [ س ِءْ ] (ع ص ) خاسی . سگ و خوک رانده و دور داشته شده که نگذارند آنها را تا نزدیک مردم آیند. (آنندراج ) (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). ج ، خاسئین . خاسئون : کونوا قردة خاسئین . (قرآن 165/7).
بی نظیر و بدل آن بود که گشتند بقهر
عمرو عنتر بسرِ تیغش خاسی و حسیر.
بی نظیر و بدل آن بود که گشتند بقهر
عمرو عنتر بسرِ تیغش خاسی و حسیر.