26 فرهنگ

خارش کردن

لغت‌نامه دهخدا

خارش کردن . [ رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خاراندن :
چو آن ترکیب را کردند خارش
گزارنده چنین کردش گزارش .

نظامی .