خارجة
لغتنامه دهخدا
خارجة. [ رِ ج َ ] (اِخ ) ابن زیدبن ثابت الانصاری . بنقل وفیات الاعیان ص 185 یکی از فقهای سبعه بوده و در مدینه مسکن داشت او از تابعین جلیل القدری بود که ادراک زمان عثمان را نیز کرده بود. پدرش زیدبن ثابت از اکابر صحابه است و آن کس است که پیغمبر در حق او گفت : افرضکم زید. باری بنقل صاحب وفیات الاعیان (ص 185) خارجه در سنه ٔ 99 یا 100 هَ . ق . در مدینه بدرود حیات گفت . سن وی طبق داستانی که در وفیات از قول ابن واقدی در طبقات آمده است 70 سال بوده ، چه ابن واقدی می گوید خارجه گفت من در خواب دیدم که نردبان 70 پله می ساختم و چون از ساختن فارغ آمدم آن پله ها یکباره فروریخت . اتفاقاً در همین سال که سنش نیز بهفتاد کامل رسیده بود از جهان چشم بربست . صاحب حبیب السیر درج 1 چ تهران ص 258 مرگ او را در ذیل وقایع سال 101 هَ . ق . می آورد و می گوید خارجةبن زیدبن ثابت الانصاری که یکی از فقهای سبعه ٔ مدینه بوده است در این سال بعالم آخرت رفت و در ص 255 نام او را در ضمن اسامی فقهای سبعه بدینطریق می برد: عبیداﷲ عبداﷲبن عتبةبن مسعود البدری و عروةبن زبیر و قاسم بن محمد و سعیدبن مسیب و ابوبکربن عبدالرحمن بن حارث بن هشام المخزومی و خارجةبن زید الثابت الانصاری و تنی چند دیگر... آنچه مسلم است خارجه از فقیهان بنام بوده است و از او در موارد مختلف کسب خیر میشده است مثل موارد زیر: ابوحاتم از اصمعی و اصمعی از ابی الزناد و ابی الزناد از پدرش نقل می کند که گفت روزی بخارجةبن زید گفتم آیا غناء در مجالس شادمانی در آن ایام بوده است او گفت بوده است اما نه به آن شکل که ما امروز از روی نادانی می کنیم و سپس داستانی مطول بیان می کند که در عیون الاخبارآمده است . (جزء سوم عیون الاخبار ص 321). در سیره ٔ عمربن عبدالعزیز ص 20 آمده است که از خارجةبن زیدبن ثابت روایت شده است که گفت عبدالخالق مولی حازم از عبدالوهاب بن بحت حدیث کرد که گفت در خدمت عمربن عبدالعزیز حاضر بودم و موالیان سلیمان بواسطه ٔ نکایت و جراجتی که بین آنها جریان داشت پیش عمربن عبدالعزیز حاضر شدند اتفاق را سلیمان بن حبیب المحاربی نیز آنجا بود. پس عمر گفت برخیز و قضاوت کن و بدانکه رسول (ص ) فرموده است لم یقض فی شجة دون الموضحه . داستان باز در کتاب مصاحف ص 3 آمده است عبداﷲ گفت که محمدبن یحیی حدیث کرده از ابوصالح که او گفت لیث از ابی عثمان الولیدبن ابی الولید از سلیمان و سلیمان از خارجةبن زید و خارجه از زید پدرش حدیث کرده که گروهی نزد زیدبن ثابت آمدند و گفتند: ما را از پیغمبر حدیثی گو. گفت چه چیز حدیث کنم ؟ من همسایه ٔ پیغمبر بودم و او هر وقت وحی نازل میشد کس نزد من می فرستاد و آن گاهی که ذکر آخرت می کردیم و او نیز با ما ذکر آن می کرد و چون ذکر دنیا به میان می آوردیم او نیز ذکر دنیا بمیان می آورد. وقتی که ذکر طعام می کردیم او نیز ذکر طعام میکرد تا آخر روایت ، و نیز در صص 19 - 29 همان کتاب مطالبی دیگر در باره ٔ او آمده است . زرکلی در ج 1 اعلام خود ص 282 می گوید خارجةبن زیدبن ثابت الانصاری یکی از فقیهان هفتگانه است که در مدینه بود و او تابعی است که ادراک زمان عثمان را کرد و در مدینه بدرود حیات گفت . در تاریخ خلفا ص 163 نیز آمده است که خارجةبن زید درزمان عمربن عبدالعزیز فوت کرده در مقابل این اقوال عقدالفرید می گوید. خارجةبن زیدبن ثابت از طرف عبدالملک عامل دیوان مدینه بود. (عقدالفرید جزء چهارم ص 255). و همو می گوید چون خارجةبن زید طلب خلافت کرد سر خودرا بر اثر آن در این راه از دست داد. (عقدالفرید جزء چهارم ص 253). و رجوع بروضات الجنات ص 269 شود.