26 فرهنگ

خارجة

لغت‌نامه دهخدا

خارجة. [ رِ ج َ ] (اِخ ) نام چندین مرد است که مادرشان را ام الخارجة می گفتند و گویند ام الخارجة نام زنی بود از قبیله ٔ بجیلة که فرزندان زیادی از قبائل بوجود آورد او را خَطِب (بسیارشوهرخواه ) خطاب می کردند در حالی که او خود را نکح (بسیار مورد تقاضای زناشوئی واقع شونده ) می خواند و منه المثل : اسرع من نکاح ام خارجة. رجوع به شرح قاموس و ناظم الاطباء شود.