حکم
لغتنامه دهخدا
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن هشام نام شخص ملحد و کذّابی است که در زمان مهدی از خلفای عباسی در خراسان پدید آمد و معتقد به تناسخ بود و بدعوی الوهیت برخاست و علم عصیان و طغیان نسبت بخلفای عباسی برافراشت . زمامداران امور خلافت نیرویی قوی برای جلوگیری و تنبیه وی مأمور ساختند و درنتیجه ، او بقلعه ای پناه برد و مدتی مقاومت کرد، ولی سرانجام پس از آنکه یاران و خاندانش را مسموم ساخت خود را بخمره ٔ پر از تیزاب انداخته از میان برد. در این حال کنیزی که در آن گیرودار خود را پنهان ساخته بود دروازه بروی لشکریان خلیفه گشود و قلعه را تسلیم نمود.