حضوری
لغتنامه دهخدا
حضوری . [ ح ُ ] (اِخ ) عزیزاﷲ. یکی از شعرای ایران ، و از سادات قم بوده و در زمان شاه طهماسب صفوی میزیسته و مدت مدیدی در نجف اشرف مجاور شده . دیوانی مرتب دارد. از اوست :
ببالین آمدی در وقت مردن ناتوانی را
ازین رحمت بمردن ساختی مایل جهانی را.
ببالین آمدی در وقت مردن ناتوانی را
ازین رحمت بمردن ساختی مایل جهانی را.