حصار
لغتنامه دهخدا
حصار. [ ح ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش خرقان شهرستان ساوه واقع در پانزده هزارگزی شمال رازقان و 9هزارگزی راه عمومی . کوهستانی و سردسیر. دارای 523 تن سکنه میباشد. ترکی و فارسی زبانند. از رودخانه ٔ حصارچائی مشروب میشود. محصولات آنجا غلات ، بنشن ، سیب زمینی ، انگور، میوه جات . اهالی به کشاورزی ، گله داری گذران میکنند و عده ای نیز از مردان برای تأمین معاش به تهران میروند.از صنایع دستی : گلیم ، جاجیم بافی . از آثار قدیمه برج خرابه ای دارد. و در بهار ایل بغدادی بحدود آن میایند. راه مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).