حسن لیمویی
لغتنامه دهخدا
حسن لیمویی . [ح ُ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حسن زرد که به سرخی زند و در عرف هند آن را چنپک بزن گویند :
گر نگین نیست نگین دان طلا را عشق است
حسن لیمویی آن آینه رو هم بد نیست .
گر نگین نیست نگین دان طلا را عشق است
حسن لیمویی آن آینه رو هم بد نیست .