حدی
لغتنامه دهخدا
حدی . [ ح ُ دا ] (ع اِ) سرودی که شتربانان عرب سرایند شتران را تا تیز روند :
نبینی شتر بر حدای عرب
که چونش برقص اندر آرد طرب .
منزل سلمی که بادش هردم از ما صد سلام
پر حدای ساربانان بینی و بانگ جرس .
نبینی شتر بر حدای عرب
که چونش برقص اندر آرد طرب .
منزل سلمی که بادش هردم از ما صد سلام
پر حدای ساربانان بینی و بانگ جرس .