حاجر
لغتنامه دهخدا
حاجر. [ ج ِ ] (اِخ ) منزلی است حاجیان را ببادیه براه مکه :
از دم پاکان که بنشاندی چراغ آسمان
ناف باحورا بحاجر ماه آبان دیده اند.
و ظاهراً همان موضعی است که یاقوت ، در معجم البلدان درباره ٔ آن گوید: و هو [ ای الحاجر ] موضع قبل معدن النقره و قال دون فید حاجر.
از دم پاکان که بنشاندی چراغ آسمان
ناف باحورا بحاجر ماه آبان دیده اند.
و ظاهراً همان موضعی است که یاقوت ، در معجم البلدان درباره ٔ آن گوید: و هو [ ای الحاجر ] موضع قبل معدن النقره و قال دون فید حاجر.