جفته افشاندن
لغتنامه دهخدا
جفته افشاندن . [ ج ُ ت َ / ت ِ اَ دَ ] (مص مرکب )جفته انداختن . جفته زدن . جفتک انداختن :
از دو سندان چار دندان زحل در هم شکست
جفته ای کز نیم راه آسمان افشانده اند.
رجوع به جفته انداختن شود.
از دو سندان چار دندان زحل در هم شکست
جفته ای کز نیم راه آسمان افشانده اند.
رجوع به جفته انداختن شود.