جراحت گزین
لغتنامه دهخدا
جراحت گزین . [ ج ِ ح َ گ ُ ] (نف مرکب ) آنکه جراحت برگزیند. کسی که جراحت دار شدن را ترجیح دهد. جراحت دوست :
جراحت گزین را به مرهم چکار.
|| عاشقی که از تیر مژگان چشم معشوق ، ریش ریش و مجروح باشد. (ناظم الاطباء).
جراحت گزین را به مرهم چکار.
|| عاشقی که از تیر مژگان چشم معشوق ، ریش ریش و مجروح باشد. (ناظم الاطباء).