26 فرهنگ

ترجمه مقاله

جبیل

لغت‌نامه دهخدا

جبیل . [ ج ُ ب َ ] (اِخ ) شهری است از سواحل دمشق . (منتهی الارب ). این شهر در اقلیم چهارم بطول شصت درجه و عرض سی درجه قرار دارد و شهری است مشهور که بفاصله ٔ هشت فرسخی بیروت واقع شده از فتوحات یزیدبن ابوسفیان است و تا 596 هَ . ق . بدست مسلمین بود و در آن تاریخ مورد حمله ٔ غربیها قرار گرفت و بتصرف آنان درآمد و پیوسته در تصرف آنان بود تا سال 583 هَ . ق . که صلاح الدین یوسف بن ایوب آنجا را فتح کرد و طایفه ای از کردها را در آن محل سکونت داد تا آن را محافظت کنند. و تا سال 593 بهمین وضع باقی بود و در آن تاریخ کردها آنجا را فروختند و از آنجا کوچ کردند و هم اکنون [ عصر یاقوت حموی ] در تصرف غربیها است . (از معجم البلدان ). این قصبه و اسکله در ساحل سوریه و میان بیروت و طرابلس قرار دارد و بسیار قدیمی است و در تصرف فنیقیها بود و آن را بنام افایا مینامیدند. و عبرانیها جیبال و یونانیها بیبلوس میگفتند و فنیقیها در آنجا معابدی داشتند که در اساطیر قدیم شهرتی داشته اند. و در عصر خلافت عمر بدست یزیدبن ابی سفیان فتح شد و در جنگهای صلیبی بتصرف فرنگیها درآمد و بعدها صلاح الدین آنجا را از دست آنها درآورد و بسال 689 بتوسط ملک اشرف صلاح الدین خلیل بن قلاوون حاکم مصراز تصرف صلیبیها خارج گردید و سپس بتصرف عثمانیها درآمد. این ناحیه سرزمین آباد و پیشرفته ای بود و علماء مشهوری از آنجا برخاسته بودند ولی در زمان صلیبیهارو به انحطاط رفت . یکی از شهرهای بزرگ و نامور فنیقیه عبارت بود از گوبل در شمال که یونانیان آن را بوبلس یا بیبلس نامیده اند و اکنون شهر کوچکی است بنام جبیل (جبله ). (از فرهنگ ایران باستان ص 135). و رجوع به قاموس کتاب مقدس و سفرنامه ٔ ناصرخسرو ص 18 شود.