جای گرم کردن
لغتنامه دهخدا
جای گرم کردن . [ گ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از قرار و آرام گرفتن در جای (برهان ) (بهار عجم ) (آنندراج ). در جائی قرار و آرام گرفتن و بمراقبه رفتن . (ناظم الاطباء). جای گرم داشتن . (بهار عجم ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) :
ز آن پیش که من درآیم از پای
در خانه ٔ خویش گرم کن جای .
از آن سرد آمد این کاخ دلاویز
که تا جا گرم کردی گویدت خیز.
ایام چون فتیله ٔ داغم تمام سوخت
تا هم چو شمع پیش تو جا گرم کرده ام .
گرد دل گردم که بازار وفا را گرم کرد
آنقدر بنشست در آتش که جا را گرم کرد.
رجوع به جای گرم داشتن شود.
ز آن پیش که من درآیم از پای
در خانه ٔ خویش گرم کن جای .
از آن سرد آمد این کاخ دلاویز
که تا جا گرم کردی گویدت خیز.
ایام چون فتیله ٔ داغم تمام سوخت
تا هم چو شمع پیش تو جا گرم کرده ام .
گرد دل گردم که بازار وفا را گرم کرد
آنقدر بنشست در آتش که جا را گرم کرد.
رجوع به جای گرم داشتن شود.