جان در یک قالب
لغتنامه دهخدا
جان در یک قالب . [ ن ِ دَ ی َ / ی ِ ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از کمال محبت و اخلاص که به اتحاد و یگانگی کنند و در عرف یکجان و دو قالب گویند لیکن مستشهد آن یافته نشده . (بهار عجم ) (آنندراج ). عاشق پاک . (ناظم الاطباء). دوست یگانه . دوست خالص مخلص :
پشت و روشان است یکجان چون ورقهای کتاب
همنشینانی که با هم جان در یک قالب اند.
پشت سر یاری که باشد رسم او بیگانگی
پیش رو چون حرف مدغم جان در یک قالب است .
پشت و روشان است یکجان چون ورقهای کتاب
همنشینانی که با هم جان در یک قالب اند.
پشت سر یاری که باشد رسم او بیگانگی
پیش رو چون حرف مدغم جان در یک قالب است .