جان داده
لغتنامه دهخدا
جان داده . [ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مرده . جان سپرده . کسی که جانش از تن بیرون رفته است :
بیهشی خسته دید افتاده
چون کسی زخم خورده جان داده .
ماند بیخود در آن ره افتاده
چون کسی خسته بلکه جان داده .
بیهشی خسته دید افتاده
چون کسی زخم خورده جان داده .
ماند بیخود در آن ره افتاده
چون کسی خسته بلکه جان داده .