جامه در خون کشیدن
لغتنامه دهخدا
جامه در خون کشیدن . [ م َ / م ِ دَ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) کُشتن . (بهار عجم ) (از ارمغان آصفی ). بقتل رساندن :
نازک اندامی که ما را جامه در خون میکشد
بر گرفتاران خدنگ از قد موزون میکشد.
نازک اندامی که ما را جامه در خون میکشد
بر گرفتاران خدنگ از قد موزون میکشد.