جام آوردن
لغتنامه دهخدا
جام آوردن . [ وَ دَ ] (مص مرکب ) پیاله آوردن . قدح آوردن :
چو نان خورده شد میزبان در زمان
بیاورد یک جام می شادمان .
بیا ساقیا جام صهبا بیار
دوای دل و جان شیدا بیار.
چو نان خورده شد میزبان در زمان
بیاورد یک جام می شادمان .
بیا ساقیا جام صهبا بیار
دوای دل و جان شیدا بیار.