26 فرهنگ

ثابت

لغت‌نامه دهخدا

ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیزاللغوی .یاقوت گوید او صاحب کتاب خلق الانسان است و یکی از علمای لغت است و از ابی عبید قاسم بن سلام و ابی الحسن علی بن المغیرةبن الاثرم و اللحیانی و ابی نصر احمدبن حاتم و سلمةبن عاصم التمیمی و ابی عبداﷲ محمدبن زیاد و دیگران روایت کند و از او ابوالفوارس داودبن محمدبن صالح المروزی النحوی معروف به صاحب ابن سکیت و پسر وی عبدالعزیزبن ثابت روایت کنند و نام ابی ثابت پدر او عبدالعزیز است و او از اهل عراق مردی جلیل القدر وموثوق به و در لغت مقبول القول بود و به وراق ابی عبید شهرت داشت - انتهی . و صاحب روضات الجنات گوید: و ظاهر این است که این مرد بعینه همان ثابت بن ابی ثابت علی بن عبداﷲ الکوفی الصفدی است یعنی همان کس که باز یاقوت نقل کرده است و گوید که وی از کبار کوفیین است مثل اصحاب ابی عبیدالسلم نحوی لغوی . و فصحاء عرب را دیده است و کتبی چون مختصر فی العربیة و کتاب خلق الانسان و کتاب الفرق و کتاب خلق الفرس و کتاب الدعاء و کتاب الوحوش و کتاب العروض دارد چنانکه صاحب طبقات النحاة نیز همین معنی را تقویت کند و به قولی اسم پدر او سعید و بعضی محمد گفته اند و بنابراین او غیر از ابی الفتح ثابت بن محمدالجرجانی الاندلسی النحوی است که اونیز در عربیت امام و قیم بعلم منطق بود و جمل زجاجی را شرح کرده است و از ابن جنی و از ابن عیسی الربعی روایت دارد و بادیس عمید صنهاجه او را بتهمت قیام برامیر با پسر عم او در محرم سال 431 هَ . ق . بکشت .