تیزشوق
لغتنامه دهخدا
تیزشوق . [ ش َ / ش ُ ] (ص مرکب ) گرم در میل و اشتیاق به چیزی . (ناظم الاطباء) :
تیزشوقان ره کعبه ، پی راحت خود
پای از دیده کنند و به مغیلان بخشند.
رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود.
تیزشوقان ره کعبه ، پی راحت خود
پای از دیده کنند و به مغیلان بخشند.
رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود.