تیره بازار
لغتنامه دهخدا
تیره بازار. [ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) اوضاع برهم . بدبختی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). آشفتگی . درهم ریختگی اوضاع اجتماعی :
به لشکر چنین گفت پس پهلوان
که ای نامداران روشن روان
چو خواهید کایزد بود یارتان
کند روشن این تیره بازارتان
کم آزار باشید و هم کم زبان
بدی را مبندید هرگز میان .
رجوع به تیره و دیگر ترکیبهای آن شود.
به لشکر چنین گفت پس پهلوان
که ای نامداران روشن روان
چو خواهید کایزد بود یارتان
کند روشن این تیره بازارتان
کم آزار باشید و هم کم زبان
بدی را مبندید هرگز میان .
رجوع به تیره و دیگر ترکیبهای آن شود.