تیرز
لغتنامه دهخدا
تیرز. [ رِ ] (اِ) مخفف تیریز است . که چاپوق لباس باشد. (فرهنگ نظام ) :
عمرها باید که درزی جامه ای بهرم برد
و آستین و تیرز آرد زو پدید و وربدن .
حد آن وربدن و تیرز آن لنگیها
جیب پهلو بود و چال در و روزن دار.
این آستین و تیرز از یکدگر جدا
ای درزی وصال تو با وربدن رسان .
رجوع به تیریز شود.
عمرها باید که درزی جامه ای بهرم برد
و آستین و تیرز آرد زو پدید و وربدن .
حد آن وربدن و تیرز آن لنگیها
جیب پهلو بود و چال در و روزن دار.
این آستین و تیرز از یکدگر جدا
ای درزی وصال تو با وربدن رسان .
رجوع به تیریز شود.