تکین
لغتنامه دهخدا
تکین . [ ت َ ] (اِ) بمعنی زیرین است . (از برهان ). فرودین . زیرین . (ناظم الاطباء). از: تک (ته )+ین (پسوند نسبت ). (حاشیه ٔ برهان چ معین ). || تخم و استخوان انگور را نیز گفته اند. (برهان ). هسته ٔ انگور و تکیز و تکژ. (ناظم الاطباء). مصحف تکس است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). || پهلوان . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) :
تکینان لشکر گزینان چین
برفتند هر سوی توران زمین .
همه خانان و تکینان و سوران دلیر
داشتند از سپه او و از و دست به سر.
تکینان لشکر گزینان چین
برفتند هر سوی توران زمین .
همه خانان و تکینان و سوران دلیر
داشتند از سپه او و از و دست به سر.