تکشمر
لغتنامه دهخدا
تکشمر. [ ت َ ک َ م ُ ] (ع مص ) خویشتن را کشمیری جا نمودن . (آنندراج ) (بهار عجم ) :
ای سفله تمام کار و بار تو دغاست
اینجا به ادب باش تکشمر بیجاست .
رجوع به تکشمیر شود.
ای سفله تمام کار و بار تو دغاست
اینجا به ادب باش تکشمر بیجاست .
رجوع به تکشمیر شود.