توشه دادن
لغتنامه دهخدا
توشه دادن . [ ش َ / ش ِ دَ ] (مص مرکب ) تزوید. (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). مزادة. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). زاد و قوت دادن . آذوقه دادن :
ماه به ماه می کند شاه فلک کدیوری
عالم فاقه برده را توشه دهد توانگری .
ز فیض دولت بیدار دیده میخواهم
که صبح را دهم از گریه توشه ٔ شبگیر.
ماه به ماه می کند شاه فلک کدیوری
عالم فاقه برده را توشه دهد توانگری .
ز فیض دولت بیدار دیده میخواهم
که صبح را دهم از گریه توشه ٔ شبگیر.