توزیع شدن
لغتنامه دهخدا
توزیع شدن . [ ت َ / تُو ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پخش شدن . قسمت شدن . پراکنده شدن . پاره پاره شدن :
یوسف از زن یافت زندان و فشار
من شوم توزیع بر پنجاه دار.
رجوع به توزیع کردن شود.
یوسف از زن یافت زندان و فشار
من شوم توزیع بر پنجاه دار.
رجوع به توزیع کردن شود.