توتیای قلم
لغتنامه دهخدا
توتیای قلم . [ ی ِ ق َ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) توتیای قلمی . قسمی از توتیا. (آنندراج ). توتیای انابیبی و مزاربی . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ) :
کلکش زده دم ز نکته های قلمی
زد بر قد خط، راست قبای قلمی
هرگز نشود سپید زیرا که کشد
در چشم دوات توتیای قلمی .
آید چو توتیای قلم یک قلم مرا
از سوز دل عیان بنظر استخوان و مغز.
رجوع به توتیا شود.
کلکش زده دم ز نکته های قلمی
زد بر قد خط، راست قبای قلمی
هرگز نشود سپید زیرا که کشد
در چشم دوات توتیای قلمی .
آید چو توتیای قلم یک قلم مرا
از سوز دل عیان بنظر استخوان و مغز.
رجوع به توتیا شود.