توتیای دیده
لغتنامه دهخدا
توتیای دیده . [ ی ِ دی دَ / دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) توتیای چشم . (ناظم الاطباء) :
چشم حورا چون شود شوریده ، رضوان بهشت
خاک پایش توتیای دیده ٔ حورا کند.
رجوع به توتیای چشم و توتیا و دیگر ترکیبهای آن شود.
چشم حورا چون شود شوریده ، رضوان بهشت
خاک پایش توتیای دیده ٔ حورا کند.
رجوع به توتیای چشم و توتیا و دیگر ترکیبهای آن شود.