تمنا
لغتنامه دهخدا
تمنا. [ ت َ م َن ْ نا ] (اِخ ) محمد عابدین علی مولوی در قصبه ٔ سند هندوستان می زیست و در سال 1290 هَ . ق . درگذشت دیوان مرتبی دارد و قصائد بلیغی سروده است . از اوست :
نیست بی شور محبت جزیی از اجزای من
ناله می خیزد برنگ نی ز سر تا پای من .
نیست بی شور محبت جزیی از اجزای من
ناله می خیزد برنگ نی ز سر تا پای من .