تعبیه ساختن
لغتنامه دهخدا
تعبیه ساختن . [ ت َ ی َ / ی ِ ت َ ] (مص مرکب ) مرتب ومنظم کردن و قرار دادن . (ناظم الاطباء) :
دیر است که بر چرخ همین تعبیه سازند
هفت اختر سیاره در این شغل و در این کار.
دیر است که بر چرخ همین تعبیه سازند
هفت اختر سیاره در این شغل و در این کار.