تظلم برآوردن
لغتنامه دهخدا
تظلم برآوردن . [ ت َ ظَل ْ ل ُ ب َ وَ دَ ] (مص مرکب ) تظلم آوردن : 
چون شاه حبش دم تظلم
پیش قزل ارسلان برآورد.
 
تظلم برآورد و فریاد خواند
که شفقت برافتاد و رحمت نماند.
 
ورجوع به تظلم و ماده ٔ پیش شود.
چون شاه حبش دم تظلم
پیش قزل ارسلان برآورد.
تظلم برآورد و فریاد خواند
که شفقت برافتاد و رحمت نماند.
ورجوع به تظلم و ماده ٔ پیش شود.