تسفسط
لغتنامه دهخدا
تسفسط. [ ت َ س َ س ُ ] (ع مص ) سفسطة. سوفسطایی شدن :
این تسفسط نیست تقلیب خداست
می نماید که حقیقتها کجاست .
پس تسفسط آمد این دعوی جبر
لاجرم بدتر بود زین هر دو گبر.
و رجوع به سفسطه و سوفسطایی شود.
این تسفسط نیست تقلیب خداست
می نماید که حقیقتها کجاست .
پس تسفسط آمد این دعوی جبر
لاجرم بدتر بود زین هر دو گبر.
و رجوع به سفسطه و سوفسطایی شود.