ترفند کردن
لغتنامه دهخدا
ترفند کردن . [ ت َ ف َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مکر و حیله کردن . زرق و دستان کردن . تزویر کردن :
بسی چاره ها جست و ترفند کرد
سرانجام پنهان یکی بند کرد.
و رجوع به ترفندو ترفنده شود.
بسی چاره ها جست و ترفند کرد
سرانجام پنهان یکی بند کرد.
و رجوع به ترفندو ترفنده شود.