26 فرهنگ

ترفروش

لغت‌نامه دهخدا

ترفروش . [ ت َ ف ُ ] (نف مرکب ) کنایه از کسی است که بظاهر خود را خوب وانماید و بباطن بد باشد. (برهان ) (از فرهنگ رشیدی ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) :
کم شنیدم چو تو لتنبانی
ترفروشی و خشک جنبانی .

سنائی .


|| ریاکار و منافق و محیل و مکار و غدار و شریر. || خودبین . (از ناظم الاطباء).