ترش خاستن
لغتنامه دهخدا
ترش خاستن . [ ت ُ / ت ُ رُ ت َ ] (مص مرکب ) ترش برخاستن . عبوس از خواب برخاستن ، چنانکه کودکان :
صفرا همه به ترش نشانند و من ز خواب
چون طفل ترش خیزم و صفرا برآورم .
صفرا همه به ترش نشانند و من ز خواب
چون طفل ترش خیزم و صفرا برآورم .