تبیره زنان
لغتنامه دهخدا
تبیره زنان . [ ت َ رَ / رِ زَ ] (نف مرکب ، ق مرکب ) در حال طبل زدن . در حال نواختن تبیره :
تبیره زنان پیش بردند پیل
برآمد یکی گرد چون کوه نیل .
تبیره زنان از دو پرده سرای
برفتند با پیل و با کرنای .
تبیره زنان لشکر آراسته
بدشت آمد و گرد شد خاسته .
تبیره زنان طبل بازی کنند
ببانگ دهل زخمه سازی کنند.
تبیره زنان پیش بردند پیل
برآمد یکی گرد چون کوه نیل .
تبیره زنان از دو پرده سرای
برفتند با پیل و با کرنای .
تبیره زنان لشکر آراسته
بدشت آمد و گرد شد خاسته .
تبیره زنان طبل بازی کنند
ببانگ دهل زخمه سازی کنند.