26 فرهنگ

تبطش

لغت‌نامه دهخدا

تبطش . [ ت َ ب َطْ طُ ] (ع مص ) تبطشت الرکاب باحمالها؛ مانده گردیدند تا اینکه جنبیدن نتوانند. (منتهی الارب ). مانده گردیدند شترسواران تا اینکه جنبیدن نتوانستند. (ناظم الاطباء).