26 فرهنگ

تبریزی

لغت‌نامه دهخدا

تبریزی . [ ت َ ] (اِخ ) میرحسین یا میرحسن . از شعرای نامی ایران در عهد شاه عباس کبیر است و در حسن خط نیز مهارت بی پایان داشته و هر دو خط جلی و خفی را خوب مینوشته و در زمان خود در تمامی دیار آذربایجان وعراق و خراسان نظیری نداشته و شعر را نیز بسیار خوب میگفته ... نخست در تبریز به کسب کمالات پرداخته و درهنگامی که عسکر عثمانی به تبریز هجوم داشتند بعراق عجم آمده و چندگاهی در کاشان اقامت گزیده پس از آن به هندوستان رفته و در خدمت ملوک گورکانیان بار یافته ... تا آنکه در سال 1003 هَ . ق . درگذشت . از اوست :
بکف بریدن حاسد کسی نمیداند
که نیشها چه به دل میخلد زلیخا را
بروز مهر دلش نرم میکنم سهوی
که سنگ موم بود بازوی توانا را.
(از ریحانة الادب ج 1 ص 202 ازپیدایش خط و خطاطان ).