تاج شدن
لغتنامه دهخدا
تاج شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) افسر شدن . همچون تاج بر سر قرار گرفتن . مجازاً موجب زیب و زینت شدن . موجب مباهات و افتخار گردیدن :
کی شود عز و شرف بر سر تو افسر و تاج
تا تو مر علم و ادب را نکنی زین و رکیب .
کی شود عز و شرف بر سر تو افسر و تاج
تا تو مر علم و ادب را نکنی زین و رکیب .