بیر
لغتنامه دهخدا
بیر. (اِخ ) از بیت ذیل برمی آید که نام دریائی است عنبرخیز (؟). (یادداشت مؤلف ) :
رسد دو نسیم از لب مدح خوانش
بدریای بیر و بیابان فامر.
و رجوع به فامر شود.
رسد دو نسیم از لب مدح خوانش
بدریای بیر و بیابان فامر.
و رجوع به فامر شود.