بیت الحرام
لغتنامه دهخدا
بیت الحرام . [ ب َ تُل ْ ح َ ] (اِخ ) بیت الدعا. کنایه از مکه ٔ معظمه . (آنندراج ). کعبه . بیت اﷲ. خانه ٔ خدا. بیت العتیق :
خداوند خواندش بیت الحرام
بدو شد ترا راه یزدان تمام .
پیاده بیامد به بیت الحرام
سماعیلیان زو شده شادکام .
به قندیل شامی شد آراسته
مساجد ز کردار بیت الحرام .
صدر تو بیت الحرام اهل نظم است از قیاس
بنده از سالی بسالی زایر بیت الحرام .
دیده بردار ای که دیدی شوکت بیت الحرام
قیصران روم سر بر خاک و خاقان بر زمین .
بدو گفت سالار بیت الحرام
که ای حامل وحی برتر خرام .
گرد بیت الحرام خم حافظ
گر نمیرد بسر بپوید باز.
رجوع به بیت الحرام شود. || در اصطلاح صوفیه ، بیت الحرام کنایت از قلب انسان کامل است ، که حرام است بر سوای محبوب که هرکه صاحب دلی چنین باشد طلب و طالب است و هم مطلوب . (اصطلاحات شاه نعمت اﷲ از فرهنگ مصطلحات عرفا تألیف سجادی ص 92).
خداوند خواندش بیت الحرام
بدو شد ترا راه یزدان تمام .
پیاده بیامد به بیت الحرام
سماعیلیان زو شده شادکام .
به قندیل شامی شد آراسته
مساجد ز کردار بیت الحرام .
صدر تو بیت الحرام اهل نظم است از قیاس
بنده از سالی بسالی زایر بیت الحرام .
دیده بردار ای که دیدی شوکت بیت الحرام
قیصران روم سر بر خاک و خاقان بر زمین .
بدو گفت سالار بیت الحرام
که ای حامل وحی برتر خرام .
گرد بیت الحرام خم حافظ
گر نمیرد بسر بپوید باز.
رجوع به بیت الحرام شود. || در اصطلاح صوفیه ، بیت الحرام کنایت از قلب انسان کامل است ، که حرام است بر سوای محبوب که هرکه صاحب دلی چنین باشد طلب و طالب است و هم مطلوب . (اصطلاحات شاه نعمت اﷲ از فرهنگ مصطلحات عرفا تألیف سجادی ص 92).