بیاچاریدن
لغتنامه دهخدا
بیاچاریدن . [ دَ ] (مص ) آچاردن . آچاریدن :
که مر این خاک ترش را تو چو طباخان
می ببوی و مزه و رنگ بیاچاری .
رجوع به آچاردن و آچاریدن شود.
که مر این خاک ترش را تو چو طباخان
می ببوی و مزه و رنگ بیاچاری .
رجوع به آچاردن و آچاریدن شود.