بی کیل
لغتنامه دهخدا
بی کیل . [ ک َ / ک ِ ] (ص مرکب ) (از: بی + کیل ) بدون کیل .بی کیله . که چیزی را وزن نکنند. بی سنجش :
دینْت را با عالم حسی به میزان برکشند
بی تمیزان کار دین بی کیل و بی میزان کنند.
و رجوع به کیل شود.
دینْت را با عالم حسی به میزان برکشند
بی تمیزان کار دین بی کیل و بی میزان کنند.
و رجوع به کیل شود.