بی نظر
لغتنامه دهخدا
بی نظر. [ ن َ ظَ ] (ص مرکب ) (از: بی + نظر) که رای و بصیرت ندارد. || بی مراقبت و دید و بصارت :
در مملکت خویشتن نظر کن
زیرا که ملک بی نظر نباشد.
|| بی مقصود و منظور خاص . که چشم طمع ندارد. رجوع به نظر شود.
در مملکت خویشتن نظر کن
زیرا که ملک بی نظر نباشد.
|| بی مقصود و منظور خاص . که چشم طمع ندارد. رجوع به نظر شود.