بی مهر
لغتنامه دهخدا
بی مهر. [ م ُ ] (ص مرکب ) (از: بی + مهر) مهرناشده . که مهر نشده باشد. فاقد مهر و نشانه ٔ دست نخوردگی چیزی است :
اگردانا و گر نادان بود یار
بضاعت را بکس بی مهر مسپار.
رجوع به مُهر شود.
اگردانا و گر نادان بود یار
بضاعت را بکس بی مهر مسپار.
رجوع به مُهر شود.