بی آبروی
لغتنامه دهخدا
بی آبروی . (ص مرکب ) ناپسند و ناموافق . (ناظم الاطباء). بی آبرو :
یکی خرد گوساله در پیش اوی
تنش لاغر و خشک و بی آبروی .
وگر زین هنرها نیابی دروی
همانا که یابیش بی آبروی .
و رجوع به ماده ٔ قبل شود.
یکی خرد گوساله در پیش اوی
تنش لاغر و خشک و بی آبروی .
وگر زین هنرها نیابی دروی
همانا که یابیش بی آبروی .
و رجوع به ماده ٔ قبل شود.