بی
لغتنامه دهخدا
بی . (حرف ) بجای «ب » که یکی از حروف الفباء است بکار رود :
مگر که یاد نداری که چشم تو نشناخت
بخط خویش الف را همی بجهد از بی .
راست از راه تقدم چون الف شد وآنگهی
بدسگالش بازپس افتاده چون بی میرود.
مگر که یاد نداری که چشم تو نشناخت
بخط خویش الف را همی بجهد از بی .
راست از راه تقدم چون الف شد وآنگهی
بدسگالش بازپس افتاده چون بی میرود.