بهارخانه
لغتنامه دهخدا
بهارخانه . [ ب َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) بتخانه ، چه بهار بمعنی بت هم آمده است . (برهان ). بتخانه ، و این مجاز است ، چه بهار بمعنی بت هم آمده است . (آنندراج ). بت خانه . (ناظم الاطباء) (انجمن آرا) :
آئین عید کردی جشن بهار ساز
اندر بهارخانه چو بتخانه ٔ بهار.
|| بنای رفیع. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) :
بهار زینت باغی نه باغ بلکه بهار
بهارخانه ٔ مشکوی و مشک بوی بهار.
آئین عید کردی جشن بهار ساز
اندر بهارخانه چو بتخانه ٔ بهار.
آئین عید کردی جشن بهار ساز
اندر بهارخانه چو بتخانه ٔ بهار.
|| بنای رفیع. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) :
بهار زینت باغی نه باغ بلکه بهار
بهارخانه ٔ مشکوی و مشک بوی بهار.
آئین عید کردی جشن بهار ساز
اندر بهارخانه چو بتخانه ٔ بهار.