بهائی کردن
لغتنامه دهخدا
بهائی کردن . [ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) قیمت کردن :
بهائی کنند آنچه آمد خوشم
درم پیش خواهم به ایشان کشم .
تو با شهریار آشنایی مکن
خرنده نداری بهائی مکن .
بهائی کنند آنچه آمد خوشم
درم پیش خواهم به ایشان کشم .
تو با شهریار آشنایی مکن
خرنده نداری بهائی مکن .